چریک صنعت مد، میسون مارژیئلا
وی دعوتنامههای شرکت در نمایش معمولاً ردیف و شماره صندلی درجشده است. ممکن است این نشانه نظم مراسم باشد اما با حضور در نمایش درخواهید یافت که درواقع علاوه بر نظم، این مبنایی برای تعیین سلسلهمراتب مدعوین هم است. ستارگان و منتقدان مشهور و خریداران ردیف اول، روزنامهنگاران ردیفهای وسطی و ردیفهای آخر و ایستاده به «سایرین» اختصاص دارد.
هرچند این موضوع جنبه تبلیغاتی دارد و این نوع طبقهبندی مهمانان، نشاندهنده اهمیت برند نیز است. تا جایی که بسیاری از مجلات مد، ستونی با عنوان ردیف اول دارند که به بررسی حضور ستارگان در نمایشهای مد اختصاص دارد. بااینهمه این موضوع، یادآور خاستگاه اشرافی مُد هم هست و اینکه گاهی در مُد افراد خیلی هم باهم برابر نیستند، آنان که شیکتر، ثروتمندتر و مشهورترند با سایرین تفاوت دارند و این برتری باکارهایی مثل شماره خاص صندلی و نزدیکی به قدمگاه مدلها مشخص میشود.
اما همه طراحان و برندها پیرو این قاعده نیستند، ازجمله مارتین مارجِلا که یکی از خلاقترین و پیشروترین طراحان معاصر محسوب میشود. در نمایشهای مزون مارجلا هرکسی که زودتر میرسید میتوانست در ردیفهای اول قرار بگیرد، گاهی حتی کودکان در نمایشها حضور مییافتند؛ موضوعی که حتی امروز و باوجود گسترش گفتمانهای جدید درباره برابری افراد و شامل کردن گروههای اقلیت قومی، جنسی و… مختلف در مد، بازهم بهندرت دیده میشود.
نهفقط در این مورد خاص، بلکه در سایر موارد هم مارجلا پیرو قوانین پذیرفتهشده مد نبود و همهچیز برای او قابلتغییر بود. به قول مجله نیویورک: «(مارجلا) طراحی است که توانست به سرعت ظاهری ساختارشکن را [با نامِ جدید خود] تعریف کند … چیزی شبیه دادائیستها، مثل اینکه مارسل دوشان به عنوان یک طراح مُد مجدداً به دنیا آمده باشد، مارجیلا تمام اصول صنعت مُد را زیر سؤال میبرد.»
در این نوشته به دو نمایشگاه درباره مارجِلا که اخیراً در پاریس برگزار شد و به طور خاص اقدامات این طراح در به چالش کشیدن برخی از رویههای تبعیضآمیز در طول دوران کاریش نگاهی گذرا میکنیم.
دو نمایشگاه همزمان در پاریس درباره مارتین مارجلا
سال گذشته تقریباً به طور همزمان دو نمایشگاه مهم در پاریس به معرفی آثار این طراح اختصاص یافت، اولین نمایشگاه از سوم مارچ تا جولای ۲۰۱۵ در پَله گالریا با عنوان “مارجلا (۱۹۸۹-۲۰۰۹)” برگزار شد که به نمایش و بررسی مجموعههای این طراح طی بیست سال فعالیت در مزون خودش اختصاص داشت، برگزارکننده (Curator) این نمایشگاه، الکساندر سَمسون، طراح، مورخ مُد و سرپرست بخش معاصر در موزه پله گالریا بود.
نمایشگاه دوم که با عنوان “مارجلا سالهای هرمس” از بیست مارس تا دوم سپتامبر ۲۰۱۸ در موزه هنرهای تزیینی لوور برپا بود، به بررسی مجموعههای این طراح در سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳ یعنی زمانی که مارجلا به عنوان مدیر خلاقیت بخش حاضرآماده زنان برند هرمس مشغول به کار بود، میپرداخت. این نمایشگاه یکسال قبل در موزه مُدِ آنتورپ بلژیک و با همکاری خود مارتین مارجلا به نمایش درآمده بود، سال بعد به همت ماری سوفی کَرون، مدیر ارشد بخش مُد و نساجی موزه هنرهای تزئینی لوور، عیناً در پاریس تکرار شد.
مارتین مارجلا کیست؟
مارتین مارجلا متولد سال ۱۹۵۷ در بلژیک است، پس از فارغالتحصیلی از مدرسه مشهور مُد آنتورپ بلژیک (او جز گروه مشهور شش نفره آنتورپ نیست) مدتی دستیار ژان پل گوتیه بود و بعدها مزون خودش را افتتاح کرد، برخلاف سایر همکارانش علاقهای به شهرت نداشت، هرگز مصاحبه حضوری انجام نمیداد و تنها چند بار بهصورت کتبی به سؤالات خبرنگاران پاسخ گفته بود، در پایان مکاتبات از بردن نامش به عنوان تنها طراح و مدیر هنری برند امتناع میکرد و همواره از کلمه «ما» و «تیم مارجلا» استفاده میکرد.
او دلیل این کار را واکنشی به صنعتی و بازاری شدنِ مُد و تلاشی خالصانه برای جلب توجه رسانهها بر خود مُد و لباس بهجای شخصِ طراحان عنوان کرده بود، آن زمان (حتی امروز هم) تنها یک شخص به عنوان مدیر و تنها فرد خلاق در روند تهیه مجموعهها معرفی میشد، به همین دلیل هم برخلاف رویه مرسوم مارتین مارجلا هیچگاه در پایان نمایشها حضور پیدا نمیکرد. او سال ۲۰۰۹ برند را ترک کرد و از سال ۲۰۱۵ مسئولیت مدیریت هنری مزون مارتین مارجیلا به جان گالیانو، طراح اخراجی مزون دیور رسید.
تأثیر آثار مارجیلا در دهه هشتاد و نود میلادی خصوصاً روی طراحان نوگرای امروزی غیرقابل انکار است و برگزاری این دو نمایشگاه همزمان موید این نکته و محبوبیت روزافزون او در سالهای اخیر است.
مُد برای همه
این دو نمایشگاه با وجود تفاوتهایی در کلیات باهم اشتراک داشتند، هر دو قرار بود نمایشگر مجموعههای پیشرو و طراحیهای خلاقانه مارتین مارجیلا در طول دوران فعالیتش باشند.
نمایشگاه پله گالریا، با جزییاتی بسیار بهمرور مجموعههای مختلف مارجیلا طی بیست سال حضور او در این برند میپرداخت و از نزدیک شاهد نوآوریهای او در مزونش در اواخر دهه هشتاد و دهه نود بودیم. زمانی که جیانی ورساچه دست در دست سوپرمدلهای جذاب، جوان و مشهور دهه نود (که از میان تمام مدلهای آن انتخابشده بودند و تعدادشان به ده نفر هم نمیرسید) روی صحنه نمایش ظاهر میشد، مارجلا صورت مدلها را با پارچه میپوشاند تا به گفته خودش توجه بینندگان را به لباسها جلب کند نه مدلها.
در هر دو نمایشگاه نحوه خاص انتخاب مدلها (casting) توسط این طراح، موردتوجه قرار گرفته بود، سالها پیش از شعارها و تبلیغات امروزی درباره استفاده از مدلهای مختلف با اندام و ویژگیهای متفاوت، مارتین مارجیلا خصوصاً در نمایشهای هرمس زنان با اندام متفاوت در سنین مختلف را استخدام میکرد یا گاهی برای انتخاب مدل به خیابان میرفت و از زنان و مردان عادی، از هر سنی دعوت میکرد تا به عنوان مدل در نمایشهایش ظاهر شوند، حتی یکبار دریکی از نمایشهای معروفش که در کنار محل بازی کودکان برگزارشده بود تعدادی از کودکان همراه مدلها روی صحنه دویدند که به یکی از نمایشهای ماندگار او تبدیل شد. (ماه پیش هم در نمایش رُکساندا ایلینچیچ در هفته مد لندن شاهد حضور کودکان در ردیف اول نمایش بودیم).
مارجلا سعی داشت تا هرچه بیشتر از قواعد نانوشته و تبعیضآمیز صنعت مد فاصله بگیرد از جمله: انتخاب مکانهایی غیرعادی برای نمایشها، مثل مترو، انبارهای متروکه و محلههای حاشیهنشین پاریس. ایدههایی ازایندست تنها برای بازاریابی و ترویج نام مزون نبود؛ بلکه واکنشی ساختارشکنانه بود نسبت به جریانات اصلی مُد که مارجلا به آنها انتقاد داشت.
آثار او تنها بیانگر قدرت او در ایدهپردازی و زیر سؤال بردن قواعد تصنعی مد نبود بلکه نکته قابلتوجه دیگر در آثار او تبحر مارجلا در بهکارگیری تکنیکهای برش، دوخت و البته توانایی در تغییر آنها بهگونهای منحصربهفرد بود، این موضوع بهخصوص در نمایشگاه “سالهای هرمس” در موزه هنرهای تزیینی لوور محسوس بود.
هرمس به داشتن تکنیکهای چرمدوزی و دوخت مخصوص خود مشهور است. مارجلا با آگاهی کامل از این روشها، تغییراتی در آنها ایجاد کرد که درنتیجه آن شاهد بودیم چطور ذهنیت نوگرا و ساختارشکن مارجلا، روح محافظهکار و کلاسیک هرمس را متحول کرد. این تغییرات زیر نظر مدیر نابغه هرمس، ژان لویی دوما انجام شد که در دوران مدیریتش توانست هرمس را به نامی بینالمللی تبدیل کند
او در «مزون مارجیلا» هم همواره برای طراحی و آمادهسازی لباسها از روشهای مختلف و نو بهره میبرد، مثلاً در یک مورد او یخهای رنگی تهیه کرد و پیش از نمایش آنها را مانند جواهر به گردن مدلها آویخت تا در طول نمایش با آب شدن یخ پارچهها رنگ بگیرند بهاینترتیب لباسها در برابر چشم تماشاگران تغییر شکل میدادند. یا نگاه تجربی در استفاده از انواع پارچه و اصول سایزبندی باعث خلق لباسهای xxxlarge در مجموعههای مزون خودش شد، حتی در هرمس او به طراحی لباسهایی با سایز و قوارههای بزرگتر برای زنان روی آورد که به آنها ظاهری قدرتمند میبخشید. امروز شاهد هستیم که گفتمان قدرت بخشی به زنان در مد موضوعی است که اکثر برندها در پی دستیابی به آن هستند.
برای مارجلا شیوه پوشش غربی، تنها راه نگاه به مد نبود در مواردی هم به سراغ سنتهای پوشش سایر کشورها از جمله ژاپن رفت. او با الهام از جورابها و صندلهای ژاپنی به نام “تابی” کفشهای مشهورش را طراحی کرد که از آن زمان تاکنون در نمایشهای مختلف به عنوان یکی از محصولات نمادین این برند دیده میشود.
با توجه به تعداد کم مصاحبههایش شاید بهسختی بتوان گفت مارجلا برای خود نقش مبارز و تغییردهندهای در صنعت مُد قائل بود، شاید بیشتر برای او قاعده و اصولی از انتخاب پارچه، دوخت، اجرا و نمایش گرفته تا فروش لباسها وجود نداشت که قابلتغییر نباشد از جمله قوانین سنتی و تبعیضآمیز مُد. رویکرد مفهومی او به زیباییشناسی، تعاریف مُد را به چالش کشید، چیزی که در طراحان امروزی بهندرت دیده میشود.
دیدگاهتان را بنویسید